کلـبه عاشـقانه ی مــا12تـا

تقصیــــــــر هیــــچ کــــس نیــســـت به نام

"عشق"

جسمـــــــت را لگــــد مال بوســــــــه های هـــــوس آلـــودشان می کنند و بــــــه نام

 "ناپاکی تـــــــو"

فـــــراموشت می کنندبه نام

"نجابت"

بایـد سکوت کنی و به نام

"صبر"

از درون ویران می شوی

نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:37 توسط مــا12تـا| |

ایــن خـاطـره مـال مـن نـیـسـتــا مال یکی از بچه های 4 جوکه:

یه روز بـا دوسـتـم رفـتـیـم سـیـنـما,یـه مـرد چـاق کـچـلـم اومـد

جـلـومـون نـشـسـت.وسـط فـیـلـم بـود,بـه رفـیـقـم گـفـتـم اگـه

بـزنـی تـو کـلـه اون کـچـلـه مـن بهت صـد هـزارتـومـن مـیـدم,آقـا

ایـن یـهـو پـاشـد یـه دونـه خـوابـونـد پـس کــلـش و گـفـت:به به

مـــمــد کـچـل خـودمـون,بـعـد کـه یـارو بـرگـشـت گـفـت آقـا بـبـخـشـیـد

و شـرمـنـده و مـن شـمـا رو بـا کـسـی اشـتـبـاه گـرفـتـم,بـعـد یـارو رفـت

دو ردیـف جـلـوی جـلـو نـشـسـت تـا از شـر مـا خـلاص بـشـه,بـعـد رفـیـقـم

گـفـت حـالا اگـه تـو بـزنـی مـن بـهـت دویـسـت هـزار تـومـن مـیـدم.مـنـم بـرا

ایـنـکـه کـم نــیـارم رفـتـم از پـشـت یـه دونــه مــحـــکــم خـوابـونـدم تـو کــلـه

کـچـلـش گفـتـم بـــــه بــــــه مــمـــد کــچــل ایــن جـلـو نـشـسـتـی اون پـشـت

عـلـی یـه نــفــرو بــا تـو اشـتـبـاه گـرفـت زد تـو سـرش,آقــا ایـن بـنـده خــدا

بـغـض کـرده بـود

نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:27 توسط مــا12تـا| |

سلام خوبین ؟ خوشین ؟ این اولین پست طنزیه که اینجا میذاریم

امیدوارم خوشتون بیاد نظر یادتون نره ها فعلا بابای

1-به اقایی که با سردرد اومده بود گفتم:قبلا هم سابقه داشتین؟

گفت:مثلا چه سابقه ای؟بعد گفتم تو خونه دارویی نخوردین؟

گفت:مثلا چه دارویی؟نسخه شو که نوشتم گفتم دیگه هیچ

ناراحتی ای نداشتین؟گفت:مثلا چه ناراحتی ای؟

2-خانمه میگفت:توی ازمایشگاه درمانگاه ازمایش دادم

گفتند عفونت داری بیرون ازمایش دادم گفتند سالمی

ازمایش هاشو نگاه کردم دیدم توی درمانگاه ازمایش ادرار داده

بیرون ازمایش خون!

3-روز شنبه این  هفته یه  زن و شوهر بچه شونو اورده بودند

گفتم چند روزه که مریضه؟پدرش گفت دو روز مادرش گفت:نه سه روز

پدره با عصبانیت به مادره گفت اخه جمعه که تعطیله!

4-به خانومه گفتم کجای سرتون درد میکنه

دستشو گذاشت رو سرش گفت اینجا درست توی لگن سرم!

نوشته شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:54 توسط مــا12تـا| |

یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند

 و به دنبال آن برگ های ضعیف و کم طاقت جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند

شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد تا اینکه تمام برگ ها جدا شدند

و شاخه از کارش بسیار لذت می برد.

برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبیده بود

و همچنان در مقابل افتادن مقاومت می کرد

 

باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود

و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد

و با خود می برد.وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد

با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد.

بعد از رفتن باغبان مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت

و بالاخره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین و چند بار

خودش را تکاند تا اینکه به ناچار برگ با تمام مقاومتی که داشت

از شاخه جدا شد و بر روی زمین افتاد. باغبان در راه بازگشت

وقتی چشمش به آن شاخه افتاد بی درنگ آن شاخه را از بیخ قطع کرد

شاخه بدون آنکه مجال برای اعتراض داشته باشد بر روی زمین افتاد

که ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت :

اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود

ولی فراموش کردی نشانه ی حیاتت من بودم

نوشته شده در جمعه 23 فروردين 1392برچسب:,ساعت 21:24 توسط مــا12تـا| |

حکایت رفاقت منو تو حکایت قهوه ایست که امروز به یاد تو تلخ نوشیدم

که با هر جرعه بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه؟

و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم

و تمام که شد فهمیدم باز هم قهوه می خواهم حتی تلخ تلخ

نوشته شده در جمعه 23 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:50 توسط مــا12تـا| |

در را که مــی بـندی باد هم پـشت خانه ات زوزه مـی کشد!

من که منم!

نوشته شده در جمعه 23 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:30 توسط مــا12تـا| |

وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند

 وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است

وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم

وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند

 و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند

وقتي تمام عالم را قفس مي بينم

بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم بي تفاوت مي گذرم

نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:40 توسط مــا12تـا| |

توراحس میکنم هردم...

که با چشمان زیبایت مرا دیوانه ام کردی...

من از شوق تماشایت...

نگاه از تو نمیگیرم....

تو زیباتر نگاهم میکنی اینبار....

ولی...افسوس...این رویاست....

تمام آنچه حس کردم،تمام آنچه میدیدم....

تو با من مهربان بودی...

واین رویا چه زیبا بود....

ولی.... افسوس.... که رویا بود....

.

.

.

لعنتی هوز هم تمام رویای من بهم ریختن موهایت است

نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:17 توسط مــا12تـا| |

دلم تنگ شده

براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده

دلم تنگه براي بودنت

شايدم لبخند خودم

دلم براي همه چيز تنگ شده جز

نبودنت!

 این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش

همین بس که:

نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی

مثل خودکشی است با تیغ کند

اﯾﻨﺠﺎ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ...

ﻣﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺁﺏ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﺪ!

ﻗﺎﺿﯽ ﺟﯿﺮﻩ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﺪ!

آنچه نقد است فقط جان توست

ﮐﻪ ﻗﺴﻂ ﺑﻨﺪﯼ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ!!!

از دنیـــای  واقــعـی و نــامــردیــاش!

پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای مـجــازی !

غــافـل از این کــه،آســمون،هـــمون آسـمونــه...

کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم

که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!

 وقتی داریم به یکی فکر میکنیم نیست کنارمون!

وقتی میاد کنارمون باشه

دیگه بهش فکر نمیکنیم!

آحرش نفهمیدم زمان چیو حل میکنه؟

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی،

تظاهر به بی خیـــــالی،

تظاهر به شادی،

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این نمایش

 حـقـیـقـت دارد !

کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی

تــا حــاضـر شــونــد، هـمه

بـــرای از یـــاد بــردنــت !

آنـکه بــیشتـر دوستـت دارد، زودتــــر!!!

آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .

شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش دوست می دارد

حالا ببین اگر خودش غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو

نادیده بگیرد چه قدر دوســتت دارد !

و این را بفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !

می گوید کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند

این روزها دوستـــــت دارم ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد

و گونه کسی را سرخ نمیکند

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 13:59 توسط مــا12تـا| |

گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...

میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...

اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری

یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی

و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...

 

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 13:55 توسط مــا12تـا| |

مهربانيت را به دستي ببخش

که مي داني با او خواهي ماند ....

وگرنه حسرتي مي گذاري

بر دلي که دوستت دارد ... !!!

 

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 13:49 توسط مــا12تـا| |

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 13:39 توسط مــا12تـا| |

یه وقتایی یه جاهایی یه حرفایی

چنان اتیشت می زنند که

دوس داری فریاد بزنی اما نمیتونی

دوس داری اشک بریزی اما نمی تونی

حتی دیگه نفس کشیدنم برات سخت میشه

تموم وجودت میشه بغضی که نمی ترکه

به این میگن درده بی درمون

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 1:48 توسط مــا12تـا| |

من یک زنم با کلی دغدغه های زنانه

با یه عالمه نگرانی

با زخمهایی از زمونه

و نگاه ها برتری طلبانه مردها

من به دنبال تبعیض نیستم

اما وقتی میبینم بخاطر زن بودنم

بارها و بارها به من و جنس من ظلم میشه

قلبم به درد می  اید

و کاش میشد چشمها را شست

 

نوشته شده در یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,ساعت 17:36 توسط مــا12تـا| |

لامصب چرا به هر کسی میرسی میگی:

تو نیمه گمشده ی منی که دنبالت میگردم

مگه نیمه تو به چند قسمت تو جهان تقسیم شده؟

که هر دفعه یکیشو پیدا میکنی

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:16 توسط مــا12تـا| |

خودش را در اغوش دیگری پرت میکند

در تخت دیگری غلت میزند

اما خدا و خودش میداند که

که داره حواسش رو پرت میکند

که داره بین درد عشق غلت میزند

دلش را جا گذاشته میدوند کجا

اما نمیشه برود سراغ دلش

راضی یه به غلت زدن و پرت شدن

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:53 توسط مــا12تـا| |

نه گریه نمیکنم...!

حتما چیزی رفته تو چشمم

به گمانم یه خاطره است

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:48 توسط مــا12تـا| |

وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهند

وقتی بودن ها بوی نیاز میدهند

وقتی نگاه ها هرزه به هر سو روانه میشود

وقتی انسان بودن ارزویی دست نیافتنی میشود

دیگه نمیخوامت نه تو را و نه هیچ کس دیگری را!

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:38 توسط مــا12تـا| |

بغض بزرگترین نوع اعتراض در برابر ادم هاست

اگر بشکند دیگر اعتراض نیست التماس است

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:27 توسط مــا12تـا| |

نمیدانم چرا این گونه است؟ 

 وقتی نگاه عاشق کسی به توست  می بینی

اما  دلبسته به مهر دیگری است بی اعتنا می گذری 

 و عاشقانه به کسی می نگری که دلش پیش تو نیست....

نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت 17:14 توسط مــا12تـا| |

خسته از روز های تکراری

افسرده از بازی روزگار

دل زده از مردم دنیا 

ازرده خاطر از همه شکست های پی در پی  

و.....و......و......و......و 

اینها همه تاوان است 

تاوان یک نگاه یک نگاه و لرزش دل 

کاش فرصت برای امتحان کردن وجود داشت

نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت 17:0 توسط مــا12تـا| |

عبور میکنم از نیمکت های خالی پارک

گویی کسی انتظارم را میکشد

به انجا که میرسم باید وانمود کنم

که باز هم دیر رسیده ام

 

نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:51 توسط مــا12تـا| |

پسری که از این سر شهر میاد دنبال تو

پسری که بدون ترس همه جا دستاشو دورت حلقه میکنه

پسری که اس هاش کوتاهه اما پر احساس

پسری که دستات رو تو چراغ قرمزا محکم تر میگیره

پسری که بدون دلیل برات اس غمگین میفرسته

پسری که تو جمع ها ساکت تر از همیشه است

پسری که وقتی داری حرف میزنی تو صورتت لبخند میزنه

پسری که موهاتو از تو چشمات میزنه کنار

پسری که وقتی تو خودتی قلقلکت میده

حق نداری این پسر رو اذیت کنی

حق نداری باهاش بازی کنی

نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:43 توسط مــا12تـا| |

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت:

او یقینا پی معشوق خودش می اید!

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

مطمئنا پشیمان شده برمیگردد!

و عشق قربانی غرور است هنوز...

نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,ساعت 14:35 توسط مــا12تـا| |

 وقتی خاطره های ادم زیاد میشه

دیوار اتاقشون پر عکس میشه

  اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه

که نمی تونی عکسشو به دیوار بزنی

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:2 توسط مــا12تـا| |

 گذشته تو چشمانم مانده است

   عبور تانیه های رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

  چشمانت را با شقاوت تمام بر روی حقایق بستی

 صبور می مانم ولی بی تفاوت می گذرم که نفهمی هنوز دوست دارم

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 19:51 توسط مــا12تـا| |

نا سلامتي اسم خودتو گذاشتي مرد ...

تا يادش ميوفتي سريع در اتاقو قفل مي كني تا نيم ساعت كه چي؟!!

قرمزي چشات رفت ... گرفتگي صداتو چيكار مي كني؟؟

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:54 توسط مــا12تـا| |

مخاطب خاص همیشه به این معنی نیست که بهترین مخاطبته

گاهی به این معنیه که :

میتونه خیلی خاص حالتو بگیره

میتونه خیلی خاص تنهات بزاره

میتونه خیلی خاص بگه دوست ندارم

میتونه خیلی خاص بهت بگه تو دیگه کهنه شدی

میتونه خیلی خاص با یکی غیر توام دوست باشه

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:37 توسط مــا12تـا| |

می ترسم از بعضی آدمها ...

آدمهایی که امروز دوستت دارند

و فردابدون هیچ توضیحی رهایت می کنند

آدمهایی که امروز پای درد دلت می نشینند

و فردا بیرحمانه قضاوتت می کنند

آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی

و فردا خشم و قهرشان

آدمهایی که امروز قدرشناس محبتت هستند

و فردا طلبکار محبتت

آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند

و فردا سخت بر زمینت می زنند ...

آدمهایی که مدام رنگ عوض می کنند

 امروز سفیدن،فردا خاکستری، پس فردا سیاه...

آدمهایی که فقط ظاهرا آدمند...

چیزی هستند شبیه مداد رنگی های

دوران بچگی مان !! هر چه بخواهند می کشند ...

هر رنگ که بخواهند می زنند ...

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:18 توسط مــا12تـا| |

قویترین زن جهان هم که باشی دستی باید لمست کنه

تنی تنت رو داغ کنه و لبی طعم لباتو بچشد

مستقرترین زن جهان هم که باشی وقتایی هست که

دلت پر میزنه برای کسی که برسه و بخواد که

ارام رانندگی کنیو شامت رو نخورده رو میز نذاری و بری

مسافرترین زن جهان هم دست خطی میخواد که برایش بنویسد

(زود برگرد)

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:21 توسط مــا12تـا| |

من یک دخترم...

به اینکه میگویند ضعیفم توجه نکن

اگر اراده کنم هویت مردانه ات را به اتش میکشم

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:14 توسط مــا12تـا| |

زن نیستم اگر پای عشقم نایستم

من از قبیله ی زلیخا امدم

انقدر عشق را جار میزنم که خدا براین کف بزند

فرقی نمیکند فرشته باشی یا ادم یوسف باشی یا سلیمان

قالیچه ی دل من بدون اسم رمز نام تو پرواز نمیکند

زنانه پای این عشق می ایستم...

مردانه دوسم داشته باش...

 

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:9 توسط مــا12تـا| |

یه زمانی فکر میکردم که...

دیگه کسی زیبا نیست دیگه کسی پاک نیست

با هم بودنشان از روی دلتنگی نیست از روی نیاز است

حرف هایشان حرف نیست قول هایشان قول نیست

دوستت دارم هایشان بیخود است و حافظه شان کوتاه مدت

عشق هایشان پوچه و در یک لحظه به فراموشی سپرده میشن

شیطنت هایشان از روی سادگی نیست

اشک چشم هایشان واقعی نیست

گرمای دستت را نمیخواهند پاکی نگاهت را نمیخواهند

و تفاوتت را با بقیه نمیدانند...

تا اینکه تو امدی و کاری کردی که به تو اعتماد کنم

 

 

 

 

 

و در اخر مهر تاییدی بر تمامی افکارم زدی و رفتی

و من تنها به اینکه اشتباه نمیکردم دلخوشم.

نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت 11:48 توسط مــا12تـا| |

نیازی نیست اطرافمون پر از ادم باشه

همون چند نفری که اطرافمون هستند

ادم باشند کافیه...

.

.

.

دنیا پر از ادمای به ظاهر زیباست

که هر روز لباس نو بر تن میکنند

ولی وقتی که نزدیکشان میشوی

بوی کهنگی اندیشه هایشان ازارت میدهد

.

.

.

احساسات خیلی شبیه امواج هستند

نمیتوانیم مانع امدنشان شویم

اما میتوانیم انتخاب کنیم روی

کدام یک سوار شیم

.

.

.

گاهی زباترین لبخندها عمیق ترین رازها را پنهان میکنند

زیباترین چشم ها بیشترین اشک ها را گریسته اند

ومهربان ترین قلب ها بیشترین دردها را حس کردند

.

.

.

ستایشگر اموزگاری هستم که اندیشیدن را

به من بیاموزد نه اندیشه ها را

.

.

.

هنگامی که در زندگی اوج میگیری

دوستانت میفهمند تو چه کسی بودی

اما هنگامی که در زندگی به زمین میخوری

تو میفهمی دوستانت چه کسانی بودند

اری گاهی شکست از پیروزی مفید تر است

نوشته شده در دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:,ساعت 23:9 توسط مــا12تـا| |

 خدایا کاش قیامتت همین امروز بود....

اخه وقت رفتن به من وعده دیدار به قیامت رو داد

نوشته شده در دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:,ساعت 12:1 توسط مــا12تـا| |

درد من تنهایی نیست.....

درد من این است که هر روز از خودم میپرسم

مگر خودش مرا انتخاب نکرد......؟

نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:14 توسط مــا12تـا| |


Power By: LoxBlog.Com